36 هفتگی و سراشیبی روزها
پسر گلم خوبی جوجه طلایی من عزیز دل مامان دیگه من و بابایی شمارش معکوس رو شروع کردیم هر روزی که تموم میشه با کلی ذوق میگم یه روز کم شد توی یه برگه روزها رو نوشتم و هر روزی که تموم میشه خط میزنم خیلی دلتنگتیم ولی من کلی استرس دارم بابایی میگه براتغییر شرایطه انشالا که بتونم با شرایط جدید خیلی زود کنار بیام . فرشته کوچولوی من 2 روز پیش رفتم پیش خانم دکتر وزن و فشار اینارو گرفت ولی متاسفانه فشارم 13 بود کلی ترسیدم البته اصلا سابقه نداشت چون هر روز بابایی فشارم رو میگرفت 10 نهایتا 11 بود بعد قلب مهربونت رو چک کرد که خیلی منظم و قشنگ میزد . خانم دکتر گفت خودم دوباره فشارت رو میگیرم ولی ایندفعه 12 بود.خانم...
نویسنده :
مامان و بابا
16:37